بیانات آیت الله دژکام در جمع برخی از ائمه مساجد و فرماندهان پایگاه های مقاومت مساجد شیراز
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ایام عاشورای حضرت ابی عبدالله حسین(ع) است و انشاالله همه ما بتوانیم خادمان و ذاکران خوبی برای مولایمان امام حسین (ع) باشیم.
جلسه مبارکی است برای کار ارزشمندی که هر چه در موردش جلسه بگیریم و صحبت کنیم و اقدامی انجام دهیم پیش خدا گم نمی شود و آن آباد کردن مسجد است.
بسیاری از ما به مشکلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه اشراف کاملی داریم اما اینکه راه حل این مشکلات چیست معمولا در موردش صحبت نمی شود یا اگر حرفی زده می شود اختلافات زیادی دارد.
یک اختلافی هست که قاعدتا ما باید از اول این حرکت حسابمان را با او مشخص کنیم که آیا برای حل این مشکلات راه حل و الگوی اسلامی پیدا کنیم یا به دنبال راه حل غیر اسلامی هستیم؟جمعی هستند در ایران در حدود ۱۵۰ سال است که می خواهند راه حل غیر اسلامی را در ایران جا بیاندازند.این گروه را بعضی از تحلیلگران سیاسی “طرفداران الگوی ترقی” می نامند.ترقی تعبیری است که خود آنها به کار می بردند و اکثر این ها فراماسونر هستند و با حضور دین در عرصه اجتماع مخالف بودند و برخی فریب خورده و حرفی در دهان آنها گذاشته اند و آن را مدام تکرار می کنند.
اوج این حرف در سال ۴۲ در قم از زبان شاه مخلوع زده شد که شاه در مقابل مدرسه فیضیه گفت که به آخوندها بگویید دوره شما تمام شده است.شاه در فرانسه درس خوانده بود و آنها یادش داده بودند.۱۰۰ سال پیش از این اتفاق فیلسوف معروف فرانسه به نام “اگوست کنت” این حرف را زد.کاری به آخوند مسلمان و شیعه ندارند.در فلسفه اگوست کنت نمادی به نام روحانیت دینی گفته اند دوره اش تمام شده است.
اگوست کنت در فلسفه پوزیتیویسم خودش این را مطرح کرده بود و آنها آمدند به زبان سیاسیون و روشنفکران انداختند و در ادامه به دنبال راه حل رفتند و گفتند ما کاری به کلیسا و مسجد نداریم.این عجیب است که قرآن کریم می فرماید ” لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ ” یعنی در مقام دفاع از صومعه مطرح شده است این آیه و از صومعه هم به یک نحوی دفاع کرده است چون خدایی را به هر شکل می پرستد و دینی را قبول دارد اما در فلسفه اگوست کنت نه خدا و نه دین را قبول دارد و اگوست کنت قبر معشوقه خود را کعبه کرد و انسان پرستی را به جای خداپرستی رواج داد.در مکتب انسان پرستی؛ خود پرستی و انسان پرستی که شروع شد برای مشکلاتشان راه حل ارائه دادند و هنوز هم ما در بسیاری از جلسات راه حلی که ارائه می کنند برای مشکلات امروز ایران همانی است که در ادامه اومانیته و انسان پرستی است.یعنی راحت می گویند مسجد و کتاب و دین و روحانیت و عبادت را ول کنید و ما برای آن راه حل داریم.
ادعای ما این است که این حرف(اومانیسم) در خود اروپا نخ نما شده است اما هنوز در ایران برخی به دنبال آن هستند.طبیعتا همه میگوییم این درست نیست و ما که مخالف آن هستیم باید چه کار کنیم؟این مسائل اجتماعی و فرهنگی و نیاز انسان ها به جهات آیینی چگونه و در کجا حل می شود؟مسلما اسلام مسجد را برای همین قرار داده است.در اروپا هم به دنبال جایی برای حل این مشکلات هستند.آنها کلیسا را ول کردند چون در تحلیل جامعه شناس های ۴۰ سال پیش کلیسا را به عنوان نقش آفرین فرهنگی و اجتماعی ذکر کرده اند که به مرور از نقش خود دور شد.کلیسا حق نبود و جایی زمین خورد اما
مسجد حق است و زمین نمیخورد.پیامبر از جانب خدا حق آورده است.آنها اولین اصل دین که خداشناسی هست را نمی توانند اثبات کنند؛ امروز بیش از ۱۰ قرن است که مسیحی ها در اثبات وجود خدا گیر افتاده اند و اصلا در این موضوع ورود نمی کنند و نقطه آغاز تبلیغ تبشیری ها از مسائل عاطفی انسانی است.یعنی مخاطب خود را گول می زنند.
این مشکل که به وجود آمده کلیسا را در اروپا از رده خارج کرده است اما مسجد ما همچان پابرجاست.راه حل اسلام برای حل همه مشکلات این است که بفهمیم مسجد سنگر است.سنگری برای دین است که تبیین و اجرا می شود و جای خود را در جامعه باز می کند
مسجد با این کیفیت ما بایستی به عنوان محور رفع نیازهایی که داریم قرار دهیم.
قاعدتا فعالین فرهنگی محله را ولو اینکه تشکل دارند باید به گونه ای در زیر چتر مسجد قرار بگیرند.این ارتباط قلبی و ارادت به مسجد به عنوان خانه خدا اگر در وجود آنها هست مقداری تقویت کنیم که پراکنده کاری نشود.مدیریت از یک نقطه ای اعمال کنیم.
نقش امام جماعت در مسجد هماهنگ کردن همه نیروهاست.تعامل فعالین فرهنگی یک محله با محوریت مسجد و مدیریت امام جماعت مسجد است.
البته آنکس که میخواهد مدیریت این قضیه را به عهده بگیرد باید یک روحانی تمام عیار باشد.به قول رهبر معظم انقلاب ما خیلی وقت ها نماز جماعت برپا میکنیم و منبر می رویم اما آخوندی نمیکنیم.روحانی پدر یک محله است و همه قبولش دارند و کار را به اینجا رساندن خیلی ظرافت می خواهد و هیچ کس به جز یک آخوند هم نمی تواند این نقش را ایفا کند.
از رهبر عزیز اخیرا پرسیدیم که چه کنیم مساجد را که خیلی مدعی دارد و هیچ کدام با هم کار نمی کنند فرمودند با محوریت امام جماعت کارها را پیش ببرید.این امام جماعت به تعبیر رهبر باید آخوند به معنای واقعی باشد که دلش بسوزد برای مردم و با آنها همراه باشد نه اینکه عصا قورت داده باشیم و گوشه ای بایستیم.مقداری صمیمی تر می تواند ارتباط های خوبی را با مردم ایجاد کند.
این حس باید در مسجد و محله ایجاد بشود که امام جماعت هست و می شود با او گفت و گو کرد و از مشکلاتمان بگوییم.
مدیران باید به امام جماعت به عنوان پدر محله احترام کنند.مردم به امام جماعت مراجعه میکنند.امام جماعت دستش بسته است و در مسجد نشسته است.ما باید هماهنگی را طوری ایجاد کنیم که مدیران شهر بتوانند با این اقا ارتباط داشته باشند و هر جا حرف علمی و منطقی وعالمانه می زند مدیر قبول کند و اجرا کندوهر جا که یک نیاز است در جامعه و ایشان طرح می کند مدیر قبول کند.این ۲ شرط دارد یکی اینکه آن مدیران جایگاه این آقا را بشناسند و دوم اینکه این آقا در تعامل با مدیر مراعات احترام آنها را بکند.
خود ما در تعامل با مدیران اشتباه میکنیم.فکر میکنیم ما باید امر کنیم و مدیر باید اطاعت کند.اینگونه نیست.ما یک دلسوز مردم هستیم که با کمال احترام به مدیر توصیه میکنیم که کاری را انجام دهد.
والسّلام علیکم و رحمهالله و برکاته
دیدگاهتان را بنویسید